مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه

اطلاع رسانی و ایجاد ارتباط وتبادل تجربیات بین دبیران محترم مطالعات اجتماعی کشور

مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه

اطلاع رسانی و ایجاد ارتباط وتبادل تجربیات بین دبیران محترم مطالعات اجتماعی کشور

معضلی به نام آموزش وپرورش رایگان

 

 

این مطلب  در تاریخ 23/10/92  درروزنامۀ   "  تهرانِ امروز" به قلم توانای آقای اسماعیل امینی چاپ شده است

من نمی دانم که این تعلیم و تربیت و یا به عبارتی همان آموزش و پرورش چرا دست از سر دولت بر نمی دارد؟ مدرسۀ غیرانتفاعی  ، مدرسۀ هیئت امنایی ، مدرسۀ مخصوص ،مدرسۀ ویژۀ اخص، مدرسۀ نمونه، مدرسۀ استعدادهای تابنده ، مدرسۀ ستارگان درخشان نبوغ، خلاصه هر لحظه به رنگی بت عیّار درآمد تا این عادت ناپسند تعلیم و تربیت رایگان از یادها فراموش بشود .

 به هر ترفندی که بود خواستند این آموزش و پرورش را از سر دولت ، باز کنند و هزینه هایش را از جیب والدین دانش آموزان تأمین کنند ، نشد که نشد.اما مسئولان ما که به این سادگی از میدان به در نمی روند پس آن همه دانش و تدبیر و تجربه شان به چه کار می آید؟

نشستند و فکر کردند، رفتند و مطالعه کردند، سمینار گذاشتند در جزیرۀ کیش و اهل و عیال را با خودشان بردند و در نهایت ، راه چاره را یافتند.

به به! مرحبا! حبذا! زها زه! بنازم به این هوشمندی و تدبیر! آفرین بر این چاره جویی!

از این بهتر دیگر ممکن نیست! قرار است به میمنت و مبارکی از این پس، سرانۀ دانش آموزان را به مدرسه ها بدهند و مدیران مدرسه از همین سرانۀ چشمگیر ، هم حقوق معلمان را بپردازند ، هم هزینۀ آب و برق و گاز مدرسه را بدهند و هم هر هزینۀ دیگری که برای مدرسه پیش آید.

اعلام کرده اند که سرانۀ  هردانش آموز  می شود یک میلیون و چهارصدهزار تومان در سال، آآآآآآآ!! یک میلیون و چهارصدهزار تومان! عجب رقم درشتی! بله یک میلیون و چهارصد هزار تومان ! همین ارقام درشت است که به بودجۀ دولت فشار می آورد تا نتواند سرانۀ ستارۀ فوتبال را بپردازد که او با خیال راحت بتواند ماهی ده پانزده میلیون برای سر و وضعش هزینه کند.

همین حقوق های بی حساب و کتاب هفتصد ، هشتصد هزارتومانی معلمان است که صندوق دولت را خالی می کند و نمی گذارد برای واردات ماشین های آبرومند یک میلیاردی ، چیزی باقی بماند.

آه ! تصور کنید آن روزهای رؤیایی را که دیگر ، آموزش و پرورش زحمتش را کم کرده و چشم طمع ازبودجۀ دولت برداشته! آن روز دیگر پول بی زبان دولتی به جای آن که صرف تعلیم و تربیت چند تا بچۀ فسقلی بشود برای بورسیه کردن مدیران کلان در دانشگاه های آن سوی اقیانوس ها هزینه می شود.

انصاف را اگر اختیار این پول ها به دست شما بود ، ترجیح می دادید در کجا هزینه شود؟

پرداخت دستمزد معلمانی که در هفت آسمان یک ستاره ندارند و هیچ وقت توجه هیچ رسانه ای را جلب نمی کنند و اسم شان را کسی نشنیده است چه اهمیتی دارد؟ مگر آنها می توانند کنفرانس خبری برپا کنند؟ کدام خبرنگاری است که حاضر باشد از یک معلم مصاحبه و خبر تهیه کند؟ کدام دوربینی است که بخواهد از معلم تصویر بگیرد؟

آن کسی که می گفت : فهرست غارتگران بیت المال در جیب من است دیگر رفته است بی آن که فهرست را از جیبش دربیاورد، اما انگار آن فهرست را به مسئولان بعدی سپرده است و آنان به فراست دریافته اند که پرداخت حقوق معلمان ، بزرگترین مشکل اقتصاد و بودجۀ دولتی است و با تدبیری هوشمندانه می خواهند جلوی این اسراف بزرگ را بگیرند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.